
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۶۱ - تاریخ میر دیوانی زینل خان
۱
شاهنشه دین پرور، دارای سلیمان فر
آنکو بودش بر در، پیوسته شهان را رو
۲
گردیده ز بس کوته، دست ستم از بیمش
بر خویش صبا لرزد، از گل چو ستاند بو
۳
جودش ز جهان از بس، آیین طلب افگند
بر گوش غریب آید، از فاخته هم کوکو
۴
از بس که خوش است از وی، هر شش جهت عالم
آیینه از این داغست، از بهر چه شد یکرو؟!
۵
فرمود به «زینل خان »، چون میسری دیوان را
کردند دعا شه را، خلق از دل و جان هر سو
۶
آنکو که ز اندیشه، نیک وبد عالم را
با دیده دل بیند، در آینه زانو
۷
از لطف شهنشاه است، بر خلق روان حکمش
از قوت سرچشمه است، غلتانی آب از جو
۸
چون یار شد این دولت، با دولت دیرینش
هم یار شود یارب، توفیق خدا با او
۹
از فکر معمایی، تاریخ طلب بودم
ناگه پی تاریخش، آورد «دو دولت رو»
تصاویر و صوت

نظرات