
وحدت کرمانشاهی
شمارهٔ ۱۸
۱
بر آنکه مرید می و معشوقه و جام است
جز دوست نعیم دو جهان جمله حرام است
۲
ترک سر و جان گیر پس آنگاه بیاسای
آری سفر عشق همین یک دو سه گام است
۳
از اول این بادیه تا کعبه مقصود
دیدیم و گذشتیم از او چار مقام است
۴
چون طالب و مطلوب و طلب هر سه یکی شد
هنگام وصال است دگر سیر تمام است
۵
هر خواجه که در بندگی عشق کمر بست
کی دفع کند ننگ و کجا طالب نام است
۶
معلوم شود عاقبت از رنج ره عشق
کاین همسفران پخته کدام است و که خام است
۷
هشدار که زاهد نزند راه تو ای دوست
تحت الحنک و سبحه او دانه و دام است
۸
وحدت عجبی نیست که در بحر محبت
گر بنده شود خواجه اگر شاه غلام است
تصاویر و صوت


نظرات