
وحدت کرمانشاهی
شمارهٔ ۲۰
۱
تا سر زلف پریشان تو چین در چین است
زیر هر چینی از آن جای دل غمگین است
۲
بی مه روی بتان شب همه شب تا به سحر
دامن و دیدهام از اشک پر از پروین است
۳
مکن از عشق بتان منع مرا ای ناصح
که مرا عشق بتان رسم و ره دیرین است
۴
شیوه کوهکنی شیوه فرهاد بود
صفت حسنفروشی صفت شیرین است
۵
باغ حسن تو چه باغیست که پیوسته در او
سنبل و نرگس و ریحان و گل و نسرین است
۶
عاشق ار خواب سلامت نکند نیست عجب
عشق را درد بود بستر و غم بالین است
۷
وحدت از صومعه گر رخت به میخانه کشید
عارف حقنگر و رند حقیقتبین است
تصاویر و صوت

نظرات