وحدت کرمانشاهی

وحدت کرمانشاهی

شمارهٔ ۲۶

۱

دلی که در خم آن زلف تابدار افتاد

چو شبروان سر و کارش به شام تار افتاد

۲

هوا عبیر فشان شد مگر گذار صبا

به زیر حلقه آن زلف مشگبار افتاد

۳

به دام زلف تو تنها نه من گرفتارم

در این کمند بلا همچو من هزار افتاد

۴

دگر نه پای طلب دارم و نه دست سبب

که آن بماند ز رفتار و این ز کار افتاد

۵

فغان و ناله برآمد ز بلبلان چمن

به باغ دامن گل چون به دست خار افتاد

۶

هوای طوبیم از سر برفت خواجه، مرا

به سر چو سایه آن سرو جویبار افتاد

۷

ز دست شاهد شیرین زبان شکر لب

به کام طبع می تلخ خوشگوار افتاد

۸

کسی که عشق نورزید و ذوق می نچشید

در این زمانه عزیزان ز چشم یار افتاد

۹

مگوی نکته توحید را به کس وحدت

که راه هرکس از این نکته سوی دار افتاد

تصاویر و صوت

گنجینة الاسرار عمان سامانی و غزلیات وحدت کرمانشاهی به کوشش محمدعلی مجاهدی (پروانه) - عمان سامانی, وحدت کرمانشاهی - تصویر ۲۶۱
دیوان وحدت کرمانشاهی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمانشاهی - تصویر ۶۰

نظرات

user_image
محسن رضایی
۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۳:۵۹:۰۱
سلام شعر بسیار زیبایی بود