
وحدت کرمانشاهی
شمارهٔ ۵
۱
یا میکده را دربند این رند شرابی را
یا چشم بپوش امشب مستی و خرابی را
۲
تا گرد وجودم را بر باد فنا ندهد
از دست نخواهد داد این آتش آبی را
۳
یکباره پریشان کرد ما را چو پریشان کرد
بر روی مهآسایش زلفین سحابی را
۴
از قهقهه بیجاست ای کبک دری کز خون
شاهین کندت رنگین چنگال عقابی را
۵
رو دست بشوی از تن زان پیش که خود سازد
سیلاب فنا ویران این کاخ ترابی را
۶
ای خواجه یکی گردد خود بحر و حباب آخر
در دهر چه بسپاری این شکل حبابی را
۷
آهم به فلک بر شد از جور رقیب امشب
تا خود چه اثر باشد این تیر شهابی را
۸
القصه مکن باور افسانه واعظ را
کی گوش کند عاقل هر بانگ غرابی را
۹
بشنو سخن وحدت ای تشنه که آب آنسوست
بیهوده چه پیمایی این دشت سرابی را
تصاویر و صوت

نظرات