وحدت کرمانشاهی

وحدت کرمانشاهی

شمارهٔ ۵۹

۱

به من فرمود پیر راه بینی

مسیح آسا دمی خلوت گزینی

۲

که از جهل چهل سالت رهاند

اگر با دل نشینی اربعینی

۳

نباشد ای پسر صاحبدلان را

به جز دل در دل شب‌ها قرینی

۴

شبان وادی دل صد هزارش

ید بیضا بود در آستینی

۵

سلیمان حشمتان ملک عرفان

کجا باشند محتاج نگینی

۶

بنازم ملک درویشی که آنجا

بود قارون گدای خوشه‌چینی

۷

مگو این کافر است و آن مسلمان

که در وحدت نباشد کفر و دینی

۸

عجب نبود اگر با دشمن و دوست

نباشد عاشقان را مهر و کینی

۹

خدا را سر حکمت را مگویید

مگر با چون فلاطون خم نشینی

۱۰

نروید لاله از هر کوهساری

نخیزد سبزه از هر سرزمینی

۱۱

برو وحدت اگر ز اهل نیازی

بکش پیوسته ناز نازنینی

تصاویر و صوت

نظرات