
وحدت کرمانشاهی
شمارهٔ ۸
۱
از باده مست گشت بت میپرست ما
آمد چه خوب فرصت وصلش به دست ما
۲
ما بر امور انفس و آفاق قادریم
لیکن قضاست مسئله پایبست ما
۳
هر پنجهای به پنجه ما ناورد شکست
بازوی عشق میدهد ای دل شکست ما
۴
در ساحتش خطا بود اظهار هست و بود
زیرا به دست اوست همه بود و هست ما
۵
مائیم جمله ذاکر و ساجد به پیش او
از اوست در نماز قیام نشست ما
۶
گاهیم بر فراز و زمانیم در نشیب
تا خلق پی برند به بالا و پست ما
۷
ای دوست استفاده ز فرصت غنیمت است
تدبیر چیست جست چو ماهی ز شست ما
۸
وحدت حرام باد کسی کآرزو کند
لب بر لبش نهند صنم میپرست ما
تصاویر و صوت

نظرات