
وحیدالزمان قزوینی
بخش ۱۹ - صفت صحّاف
۱
صحاف که دل ز جورش آبست
گویای خموش چون کتابست
۲
سر بر خط حکم او نهادم
روزی که به قیدِ او فتادم
۳
چون سطر کتاب از پی کام
گردید رگم زبان در اندام
۴
هر پیوندی برای من بند
شد تا چو قلمم به دامم افکند
۵
بر وی دل پاره پاره شد جمع
پروانه مثال بر سر شمع
۶
شد جمع دل خراب مضطر
شیرازه شد این کتاب ابتر
نظرات