
وحیدالزمان قزوینی
بخش ۲۵ - صفت حلّاج
۱
حلّاجانند چشم بد دُور
هر یک شاهی ولیک منصور
۲
هستند ز خط، تذرو خوش فال
وز خال سیه، غزال خوش حال
۳
چک در کف شان کسی که دیده
خون آب ز دیده اش چکیده
۴
عشّاق ازین بتان که نغزند
چون جَوزَقَه جمله خشک مغزند
۵
دارند ز مغز خشک بنیاد
مانند کمان ز پنبه فریاد
نظرات