
وحیدالزمان قزوینی
بخش ۵۰ - صفت لوّاف
۱
لوّاف که برده از سرم خواب
افکند از درد در رگم تاب
۲
چون قرعه به راه آن جفا جو
غلطان رفتم ز بس به پهلو
۳
بنمود رگم ز چشم غمگین
پر خار چو ریسمان مویین
نظرات