وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۱۱۸

۱

دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد

زبان کز شکوه‌ام پر زهر بود اکنون شکر دارد

۲

دگر راهِ کدامین کاروانِ صبر خواهد زد

که چشمش صد نگهبان در کمینگاهِ نظر دارد

۳

به یک صحبت که با او داشت دل کز من بحل بادا

دگر نامد ز من یادش بلی صحبت اثر دارد

۴

دعاهای سحر گویند می‌دارد اثر آری

اثر می‌دارد اما کی شبِ عاشق سحر دارد

۵

ز هر کس بیشتر مهرِ تو دارم وین دلیلم بس

که هر کس را فزون‌تر مهر حسرت بیشتر دارد

۶

عجب نبود ز وحشی گریه‌های تلخِ ناکامی

که زهرآلوده پیکان‌های حسرت بر جگر دارد

تصاویر و صوت

دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۸۴

نظرات

user_image
ایلیا محمدی
۱۳۹۷/۱۱/۱۰ - ۱۰:۵۴:۴۹
فکر میکنم بیت دوم مصرع دوم صد درست باشه نه سد