
وحشی بافقی
شمارهٔ ۱۲۱
۱
چشم او قصد عقل و دین دارد
لشکر فتنه در کمین دارد
۲
عالمی را کند مسخر خویش
هر که او لشکری چنین دارد
۳
مست و خنجر به دست میآید
آه با عاشقان چه کین دارد
۴
هیچکس را به جان مضایقه نیست
اگر آن شوخ قصد این دارد
۵
ساعد او مباد رنجه شود
داغ بر دست نازنین دارد
۶
هر کرا هست تحفهای در دست
پیش جانان در آستین دارد
۷
نیم جانیست تحفهٔ وحشی
چه کند بینوا همین دارد
تصاویر و صوت

نظرات