وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۱۳۰

۱

هلاکم ساز گر بر خاطرت باری ز من باشد

که باشم من که بار خاطر یاری ز من باشد

۲

گذاریدم همانجایی که میرم بر مداریدم

نمی‌خواهم که بر دوش کسی باری ز من باشد

۳

حلالی خواستم از جمله یاران قاتل من کو

که خواهم عذر او گر گاهش آزاری ز من باشد

۴

ز اشک ناامیدی برد مژگان آب و می‌ترسم

که ناگه بر سر راه کسی خاری ز من باشد

۵

به کویش گر ندارم صوت عشرت غم مخور وحشی

مرا این بس که آنجا نالهٔ زاری ز من باشد

تصاویر و صوت

دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۹۴

نظرات