وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۱۴۰

۱

ماه من گفتم که با من مهربان باشد، نبود

مرهم جان من آزرده جان باشد، نبود

۲

از میان بی موجبی خنجر به خون من کشید

اینکه اندک گفتگویی در میان باشد ، نبود

۳

بر دلم سد کوه غم از سرگرانیهای او

بود اما اینکه بر خاطر گران باشد، نبود

۴

خاطر هرکس ازو می‌شد به نوعی شادمان

شادمان گشتم که با من همچنان باشد، نبود

۵

وحشی از بی لطفی او صد شکایت داشتیم

پیش او گفتم که یارای زبان باشد، نبود

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نسترن
۱۳۹۲/۰۵/۰۹ - ۱۲:۵۲:۴۸
در مصرع اول بیت آخر سد به صد باید تغییر پیدا کند.
user_image
نسترن
۱۳۹۲/۰۵/۰۹ - ۱۲:۵۴:۵۸
مصرع اول بیت سوم هم به همچنین سد به صد تغییر کند با توجه به معنی شعر
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۹ - ۱۲:۵۸:۰۴
نسترن جان سد یعنی 100،
user_image
میثم
۱۳۹۵/۰۴/۲۸ - ۰۳:۰۹:۴۰
از میان بی موجبی.یعنی چی؟
user_image
سیدمحمد
۱۳۹۵/۰۴/۳۰ - ۰۵:۵۴:۲۹
میثم جان بدین ماناست: از کمر بدون جهت و دلیل تیغ کشید تا خون من بریزدزنده باشی
user_image
آیینه
۱۳۹۸/۱۲/۰۹ - ۰۹:۵۹:۲۵
چرا در همه شعراایی که در سایت گنجور از وحشی بافقی خواندم صد سد نوشته شده؟فونت کتاب مرجع تکسط او سی آر درست شناسایی نشده؟