
وحشی بافقی
شمارهٔ ۱۷۱
۱
اغیار را آسان کشد عاشق چو ترک جان کند
هر کس که از جان بگذرد بسیار خون آسان کند
۲
ای دل به راه سیل غم جان را چه غمخواری کنی
این خانهٔ اندوه را بگذار تا ویران کند
۳
جان صرف پرکاری که او چون رو به بازار آورد
بازار خوبان بشکند نرخ بلا ارزان کند
۴
از بی سر و سامانیم یاران نصیحت تا به کی
او میگذارد تا کسی فکر سرو سامان کند
۵
شد کعبهٔ دل از بتان بتخانه وحشی چون کنم
داغ رقیبانش اگر آتشگه گبران کند
تصاویر و صوت

نظرات