
وحشی بافقی
شمارهٔ ۱۷۳
۱
در اول عشق و جنون آهم ز گردون بگذرد
آغاز کردم اینچنین، انجام آن چون بگذرد
۲
لیلی که شد مجنون ازو دور از خرد سد مرحله
کو تا ز عشق روی تو سد ره ز مجنون بگذرد
۳
ای آنکه پرسی حال من وه چون بود حال کسی
کزدیده هر دم بر رخش سد جدول خون بگذرد
۴
از دل برآید شعلهای کاتش به عالم در زند
هر گه که در خاطر مرا آن جامه گلگون بگذرد
۵
وحشی که شد گوهرفشان در وصف عقد گوهرش
نبود عجب کز نظم او از در مکنون بگذرد
نظرات
علی