
وحشی بافقی
شمارهٔ ۱۷۵
۱
هم مگر فیض توام نطق و بیانی بدهد
در خور شکر عطای تو زبانی بدهد
۲
آن جواهر که توان کرد نثار تو کم است
هم مگر همت تو بحری و کانی بدهد
۳
چشمهٔ فیض گشا خاطر فیاض شماست
وه چه باشد که به ما طبع روانی بدهد
۴
وحشی از عهدهٔ شکر تو نیاید بیرون
عذر این خواهد اگر عمر امانی بدهد
نظرات