وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۱۸۳

۱

پی خدنگ جگر گون به خون مردم کرد

بهانه ساخت که شنجرف بوده پی گم کرد

۲

تبسمی ز لب دلفریب او دیدم

که هر چه با دل من کرد آن تبسم کرد

۳

چنان شدم ز غم و غصهٔ جدایی دوست

که دید دشمن اگر حال من ، ترحم کرد

۴

ز سنگ تفرقه ایمن نشست صاف دلی

که رفت و تکیه به دیوار دیر چون خم کرد

۵

نگفت یار که داد از که می‌زند وحشی

اگر چه بر در او عمرها تظلم کرد

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش پرویز بابائی - وحشی بافقی - تصویر ۸۲
دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۰۸

نظرات