
وحشی بافقی
شمارهٔ ۱۸۶
۱
هیچکس چشم به سوی من بیمار نکرد
که به جاندادن من گریهٔ بسیار نکرد
۲
که مرا در نظرآورد که از غایت ناز
چین بر ابرو نزد و روی به دیوار نکرد
۳
هیچ سنگین دل بیرحم به غیر از تو نبود
که سرود غم من در دل او کار نکرد
۴
روح آن کشتهٔ غم شاد که تا بود دمی
یار غم بود و شکایت ز غم یار نکرد
۵
روز مردن ز تو وحشی گلهها داشت ولی
رفت از کار زبان وی و اظهار نکرد
تصاویر و صوت


نظرات
میثم