وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۰۰

۱

سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید

خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید

۲

بیهده ابرش نتاخت این‌طرف آن ترک مست

تیغ به دست این‌چنین از پی کاری رسید

۳

رخش‌دوانی ز پیش، اشک‌فشانی ز پی

تند سواری گذشت ، غاشیه‌داری رسید

۴

داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را

سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید

۵

وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ

غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ندا
۱۳۹۹/۰۳/۲۶ - ۱۳:۲۱:۵۸
با سلام ببخشید کسی میدونه چطور میتونیم شعر بخوانیم و در سایت گنجور قرار بدیم ؟ ممنون میشم