
وحشی بافقی
شمارهٔ ۲۰۷
۱
درون دل به غیر از یار و فکر یار کی گنجد
خیال روی او اینجا در او اغیار کی گنجد
۲
ز حرف و صوت بیرونست راز عشق من با او
رموز عشق وجدانیست در گفتار کی گنجد
۳
من و آزردگی از عشق او حاشا معاذلله
دلی کز مهر پر باشد در او آزار کی گنجد
۴
به رطل بخت یک خمخانه می ساقی که بر لب نه
به ظرف تنگ من این بادهٔ بسیار کی گنجد
۵
چه جای مرهم راحت دل بیمار وحشی را
بجز حسرت در آن دل کز تو شد افگار کی گنجد
تصاویر و صوت


نظرات