
وحشی بافقی
شمارهٔ ۲۱
۱
کس نزد هرگز در غمخانهٔ اهل وفا
گر بدو گویند بر در ، کیست گوید آشنا
۲
چیست باز این زود رفتن یا چنین دیر آمدن
بعد عمری کامدی بنشین زمانی پیش ما
۳
چون نمیآید به ساحل غرقهٔ دریای عشق
میزند بیهوده از بهر چه چندین دست و پا
۴
گفتهای هر جا که میبینم فلان را میکشم
خوش نویدی دادهای اما نمیآری بجا
۵
چهره خاک آلود وحشی میرسد چون گرد باد
از کجا میآید این دیوانهٔ سر در هوا
تصاویر و صوت

نظرات
توکل
فرید عالی پور