وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۲۹

۱

مست آن ترک به کاشانه من بود امروز

وه چه غوغا که نه در خانهٔ من بود امروز

۲

وای بر غیر اگر یک دو سه روزی ماند

با من این نوع که جانانهٔ من بود امروز

۳

بی لبت خون دلی بود که دورم می‌داد

می که در ساغر و پیمانهٔ من بود امروز

۴

بسکه شب قصهٔ دیوانگی از من سر زد

بر زبان همه افسانهٔ من بود امروز

۵

شرح ویرانگی جغد غم از وحشی پرس

زانکه یک لحظه به ویرانهٔ من بود امروز

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش پرویز بابائی - وحشی بافقی - تصویر ۱۴
دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۲۷
دیوان وحشی بافقی به کوشش حسین نخعی - وحشی بافقی - تصویر ۲۲۷

نظرات

user_image
یکی بودم
۱۳۹۷/۰۸/۲۸ - ۱۲:۵۶:۱۸
وحشی بایداعتراف کنم تنها مردی هستی که به این راحتی از احساست حرف میزنی ساده گیرا و عمیق که از هر شعر میشه حالت رو فهمید روحت شاد باشه