وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۳۲

۱

وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز

ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز

۲

ناز بر من کن که نازت می‌کشم تا زنده‌ام

نیم‌جانی هست و می‌آید نیاز از من هنوز

۳

آنچنان جانبازیی کردم به راه او که خلق

سال‌ها بگذشت و می‌گویند باز از من هنوز

۴

سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع

پرسد اکنون باعث سوز و گداز از من هنوز

۵

همچو وحشی گه به تیغم می‌نوازد گه به تیر

مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
علی
۱۳۹۵/۱۲/۲۷ - ۰۸:۳۱:۲۵
احتراز اشتباه استاعتراض است*...
user_image
پوریا
۱۳۹۶/۰۸/۲۲ - ۰۵:۰۷:۱۹
احتراز درست است، به معنی پرهیز کردن و دوری جستن