وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۴۷

۱

ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد کیش

خون چون من بی کسی آسان توان بردن ز پیش

۲

هست بیش از طاقت من بار اندوه فراق

بیش ازین طاقت ندارم گفته‌ام صد بار بیش

۳

ناوکت گفتم ز دل بگذشت رنجیدی به جان

جان من گفتم خطایی مگذران از لطف خویش

۴

از کدامین درد خود نالم که از دست غمت

سینه‌ام چون دل فکار است و درون چون سینه ریش

۵

نوش عشرت نیست وحشی در جهان بی نیش غم

آرزوی نوش اگر داری منال از زخم نیش

تصاویر و صوت

دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۳۲

نظرات

user_image
مصطفی نیک فرجام
۱۳۹۵/۰۵/۲۴ - ۰۸:۴۱:۴۲
بیت دوم مصرع دوم غلط املایی دارد. صد را با سین نوشته اید