وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۵۳

۱

بر میان دامن زدن بینند و چابک رفتنش

تا چو من افتاده‌ای نا گه بگیرد دامنش

۲

مرغ فارغ بال بودم در هوای عافیت

از کمین برخاست ناگه غمزهٔ صید افکنش

۳

عشق لیلی سخت زنجیریست مجنون آزما

این کسی داند که زنجیری بود در گردنش

۴

سر به قدر آرزو خواهم که چون راند به ناز

گرد آن سر گردم و ریزم به پای توسنش

۵

این سر پرآرزو در انتظار عشوه ایست

گوشه چشمی بجنبان و بینداز از تنش

۶

سود پیراهن بر آن اندام و ما را کشت رشک

تا قیامت دست ما و دامن پیراهنش

۷

وحشیم حیران او از دور و جان نزدیک لب

کار من موقوف یک دیدن ز چشم پر فنش

تصاویر و صوت

دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۳۴
دیوان وحشی بافقی به کوشش حسین نخعی - وحشی بافقی - تصویر ۲۳۵

نظرات

user_image
ali
۱۳۹۵/۰۵/۱۹ - ۰۳:۳۹:۵۷
این شعر عالیه مخصوصا بیت سوم