وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۵۶

۱

بی رخِ جان‌پرورِ جانان مرا از جان چه حظ

از چنان جانی که باشد بی رخِ جانان چه حظ

۲

دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مه‌پاره رفت

چون ز کنعان رفت یوسف دیگر از کنعان چه حظ

۳

ناامید از خدمتِ او جان چه کار آید مرا

جان که صرفِ خدمتِ جانان نگردد زان چه حظ

۴

جانبِ بستان چه می‌خوانی مرا ای باغبان

با من آن گل‌پیرهن چون نیست در بستان چه حظ

۵

دل به تنگ آمد مرا وحشی نمی‌خواهم جهان

از جهان بی او مرا در گوشهٔ حرمان چه حظ

تصاویر و صوت

دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۳۶
دیوان کامل شمس الدین محمد وحشی بافقی به کوشش ایرج افشار - وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی - تصویر ۱۳۵
دیوان وحشی بافقی به کوشش پرویز بابائی - وحشی بافقی - تصویر ۱۳

نظرات

user_image
سینا معتمدی نژاد
۱۴۰۲/۰۹/۱۵ - ۰۰:۱۷:۱۷
درود و عرض ادب و احترام  یکی از بهترین و زیباترین اشعار وحشی بافقی که زندگی عاشق را با هستی معشوق پیوند می زند ؛ همچنین یکی از مهمترین چکامه ها در مشاعره است که به علت اتمام ابیات و روان بودن اشعار با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ، به شدت پرکاربرد است . مشابه این اشعار را شاعران بزرگی چون رفیق اصفهانی ، محتشم کاشانی ، جامی ، فیض کاشانی ، هلالی ، طغرل احراری و به ویژه بیدل دهلوی سروده اند . (با این شباهت که همگی با چه حظ به پایان می رسند)