وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۵۷

۱

قیمتِ اهلِ وفا یار ندانست دریغ

قدرِ یارانِ وفادار ندانست دریغ

۲

درد محرومی دیدار مرا کشت افسوس

یار حالِ منِ بیمار ندانست دریغ

۳

یارِ هر خار و خسی گشت درین گلشن حیف

قیمتِ آن گلِ رخسار ندانست دریغ

۴

زارم انداخت ز پا خواریِ هجران هیهات

مُردم و حالِ مرا یار ندانست دریغ

۵

وحشی آن عربده‌جو کُشت به خواری ما را

قدر عشّاقِ جگرخوار ندانست دریغ

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش پرویز بابائی - وحشی بافقی - تصویر ۱۳
دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۳۶
دیوان وحشی بافقی به کوشش حسین نخعی - وحشی بافقی - تصویر ۲۳۷

نظرات

user_image
saba
۱۳۹۶/۱۰/۱۹ - ۰۷:۴۴:۲۲
دریغ..عالی بود
user_image
هلیا
۱۳۹۹/۰۸/۱۵ - ۰۴:۳۵:۱۱
چقدر زیبا بود...
user_image
امیرحسین محمدی
۱۳۹۹/۱۱/۱۷ - ۱۵:۲۶:۵۳
وحشی عزیز. چقدر سینه گداز است اشعارش. بعد از حافظ و سعدی و عراقی و مولانا پنجمین شاعر مورد علاقمه. اصلا اشعارش دیوونه میکنه آدمو
user_image
بهار
۱۳۹۹/۱۲/۰۲ - ۰۸:۰۵:۱۵
یار هر خارو خسی گشت درین گلشن حیف
user_image
رندل مک‌مورفی
۱۴۰۰/۱۱/۲۶ - ۱۵:۵۷:۴۲
گرچه کمی از ادب به دور است ، اما دلسوختگان مشکلی با آن نخواهند داشت .:) قیمت اهل وفا یار بدانست ولی فرق یک سگ‌پدر و عاشق دلدار ندانست ، دریغ