
وحشی بافقی
شمارهٔ ۲۶۵
۱
تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم
وقتست که با یار به عشرت بنشینم
۲
بی طاقتیم در ره او میرود از حد
کو صبر که در گوشهٔ طاقت بنشینم
۳
تا چند روم از پی او بند کنیدم
باشد که زمانی به فراغت بنشینم
۴
داغ تو مرا شمع صفت سوخت کجایی
مگذار که با اشک ندامت بنشینم
۵
پامال شدم چند چو وحشی به ره غم
از دست تو بر خاک مذلت بنشینم
نظرات