وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۶۷

۱

هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم

زهر تو به سد رغبت جلاب کشیدیم

۲

این باب محبت همه اشکال دقیقست

ما زحمت بسیار در این باب کشیدیم

۳

دوش از طرف بام کسی پرتو مه تافت

از ظلمت شب رخت به مهتاب کشیدیم

۴

گر آهن بگداخته در بوتهٔ ما ریخت

گشتیم سراپا لب و چون آب کشیدیم

۵

هر چند خسک بود از او در ته پهلو

در بستر از او محنت سنجاب کشیدیم

۶

ای دیده به خوابی تو که با اینهمه تشویش

از غفلت این بخت گران خواب کشیدیم

۷

وحشی نپسندند به پیمانهٔ دشمن

آن زهر که ما از کف احباب کشیدیم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
یونس قدسی
۱۳۹۴/۱۲/۱۴ - ۱۴:۲۶:۰۲
معنی حسک هر چند خسک بود از او در ته پهلو
user_image
ناشناس هفتادم!
۱۳۹۴/۱۲/۱۴ - ۲۳:۰۰:۱۰
جلاب یعنی گلاب!
user_image
کمال
۱۳۹۴/۱۲/۱۵ - ۱۳:۰۹:۳۳
سلام به دوستان بنده این غزل روبادوستان درکانال تلگرام به اشتراکگذاردم.