وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۷۲

۱

نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم

دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم

۲

گرچه از دل می‌رود عشق به جان آمیخته

با وجود این وداع صعب گریان نیستیم

۳

گو جراحت کهنه شو ما از علاج آسوده‌ایم

درد گو ما را بکش در فکر درمان نیستیم

۴

آنچه ما را خوار می‌کرد آن محبت بود و رفت

گو به چشم آن مبین ما را که ما آن نیستیم

۵

ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست

طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم

۶

یوسف دیگر به دست آریم وحشی قحط نیست

ما مگر در مصر یعنی شهر کاشان نیستیم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
احمد
۱۳۹۷/۰۵/۱۷ - ۰۰:۰۰:۵۴
آنچه مارا خوار می‌کرد آن محبت بود و رفتگو به چشم آن مبین مارا که ما آن نیستیم
user_image
محسن اسدی طاهری
۱۳۹۹/۰۱/۲۶ - ۰۰:۵۰:۱۷
در باب شهرت کاشان به مصر, از محتشم کاشانی:در زمان تو اگر یوسف مصری باشدخویش را بهر شرف نام کند کاشانیهمچنین:کاشان که مصر روی زمین است در جهانمی‌خواست در ولای چنین یوسفی چنان