وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۸

۱

قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب

هم حریفان تو می‌گویند پیش از آفتاب

۲

آگهم از طرح صحبت تا شمار نقل بزم

گر نسازم یک به یک خاطر نشانت بی حساب

۳

مجلسی داری و ساغر می‌کشی تا نیمشب

روز پنداری نمی‌بینیم چشم نیمخواب

۴

باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب

می‌خورد با او کسی حیف از تو و حیف از شراب

۵

وحشی دیوانه‌ام در راستگوییها مثل

خواه راه از من بگردان خواه رو از من بتاب

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش حسین نخعی - وحشی بافقی - تصویر ۱۴۴
دیوان کامل شمس الدین محمد وحشی بافقی به کوشش ایرج افشار - وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی - تصویر ۱۰۴

نظرات

user_image
سروش
۱۳۹۲/۰۱/۱۴ - ۰۴:۵۳:۱۶
فکر می کنم در مصرع دوم از بیت سوم دو چشم نیمخواب وزن را از لکنت در می آوردو شاید اصل شعر اینگونه باشد و سهو تایپی صورت پذیرفته.!
user_image
سروش
۱۳۹۲/۰۱/۱۴ - ۰۴:۵۴:۳۴
در مصرع دوم از بیت سوم وزن شعر با دو چشم نیمخواب درست تر است.
user_image
رضا کاشی زنوزی
۱۳۹۷/۰۲/۱۱ - ۲۳:۵۳:۳۴
به نظر بنده حقیر منظور شاعر به خلقت آدم و حسادت شیطان مربوط میشود زیرا می بر خاک ریختن در اشعار عراقی و حافظ و دیگر شاعران نیز منظور خلقت انسان بود ه. برای مثال از عراقی ......از خمستان ج عه ای بر خاک ریخت . جنبشی در آدم و حوا نهاد.. و حافظ ...... دوش دیدم که مالیک در میخانه زدند .گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند .ووووو بسیار از این موارد گفته شده ولی زیبای سخن عراقی بی بدیل است