وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۲۸۱

۱

ما گل به پاسبان گلستان گذاشتیم

بستان به پرورندهٔ بستان گذاشتیم

۲

می‌آید از گشودن آن بوی منتی

در بسته باغ خلد به رضوان گذاشتیم

۳

در کار ما مضایقه‌ای داشت ناخدا

کشتی به موج و رخت به توفان گذاشتیم

۴

در خود نیافتیم مدارا به اهرمن

بوسیدن بساط سلیمان گذاشتیم

۵

کردیم پا ز دیده به عزم ره حرم

ره بسته بود خار مغیلان گذاشتیم

۶

ظلمت به پیش چشمهٔ حیوان تتق کشید

رفتیم و ذوق چشمه حیوان گذاشتیم

۷

وحشی نداشت پای گریز از کمند عشق

او را به بند خانهٔ حرمان گذاشتیم

تصاویر و صوت

دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۴۵

نظرات