
وحشی بافقی
شمارهٔ ۲۹۰
۱
از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم
که با تردامنان یار است جانانی که من دارم
۲
اگر با من چنین ماند پریشان اختلاط من
ازین بدتر شود حال پریشانی که من دارم
۳
ز مردم گرچه میپوشم خراش سینهٔ خود را
ولی پیداست از چاک گریبانی که من دارم
۴
کشم تا کی غم هجران اجل گو قصد جانم کن
نمیارزد به چندین درد سر جانی که من دارم
۵
مپرس از من که ویران از چه شد غمخانهات وحشی
جهان ویران کند این چشم گریانی که من دارم
تصاویر و صوت




نظرات
پارسا