
وحشی بافقی
شمارهٔ ۳۰
۱
گهی از مهر یاد عاشق شیدا کند یا رب
چو شیدایی ببیند هیچ یاد ما کند یا رب
۲
گرفتم کان مسافر نامه سوی من روان سازد
چسان قاصد من گمنام را پیدا کند یا رب
۳
به آه و نالهٔ شبها اسیرم کرد و فارغ شد
چرا با تیره روز خود کسی اینها کند یا رب
۴
به بازار جنون افتاد وحشی بی سر زلفش
بد افتادست کارش، ترک این سودا کند یا رب
تصاویر و صوت

نظرات
تور تایلند