
وحشی بافقی
شمارهٔ ۳۰۳
۱
برو که با دل پر درد و روی زرد بیایم
اگر چو باد روی تند همچو گرد بیایم
۲
هزار مرحله دورم فکند چرخ ز کویت
به جستجوی تو چون گرد باد فرد بیایم
۳
مکن مکن که پشیمان شوی چو بر سر راهت
به عزم داد دل پر ز داغ و درد بیایم
۴
به سوی ملک عدم گرچه از جفای تو رفتم
اگر به لطف بگویی که باز گرد بیایم
۵
مگو نیامدهای سوی ما بگو که چگونه
به صحبتی که مرا کس طلب نکرد بیایم
نظرات