وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۰۸

۱

چه‌ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم

مگر دشمن کند این‌ها که من با جان خود کردم

۲

طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری

غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم

۳

مگو وقتی دل صد پاره‌ای بودت کجا بردی

کجا بردم ز راه دیده در دامان خود کردم

۴

ز سر بگذشت آب دیده‌اش از سر گذشت من

به هر کس شرح آب دیدهٔ گریان خود کردم

۵

ز حرف گرم وحشی آتشی در سینه افکندم

به او اظهار سوز سینهٔ سوزان خود کردم

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش حسین نخعی - وحشی بافقی - تصویر ۲۶۰
دیوان وحشی بافقی به کوشش پرویز بابائی - وحشی بافقی - تصویر ۱۲۶
دیوان کامل شمس الدین محمد وحشی بافقی به کوشش ایرج افشار - وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی - تصویر ۱۵۰

نظرات

user_image
ایمان
۱۳۹۵/۰۱/۰۹ - ۰۸:۱۹:۵۱
این شعر رو استاد بنان به زیباترین شکل در آواز دشتی خوانده اند.روحش شاد
user_image
علیرضا
۱۳۹۸/۰۶/۱۷ - ۰۵:۰۰:۱۰
میشه لطفا بیت سوم رو یکی معنی کنه ... اصلا متوجه مصرع دومش نمیشم متاسفانه
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۱۷ - ۰۵:۵۰:۴۸
@ علیرضامگو وقتی دل سد پاره‌ای بودت، کجا بردی؟کجا بردم ز راه دیده؟ ->در دامان خود کردم
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۱۷ - ۱۲:۰۵:۲۹
@ علیرضابا پوزشکجا بردم ز راه؟ -> دیده در دامان خود کردم
user_image
بابک چندم
۱۳۹۸/۰۶/۱۸ - ۰۴:۵۸:۱۴
@ علیرضاپوزش دوم :کجا بردم؟-> ز راهِ دیده در دامان خود کردمامید که پوزشی دیگر در راه نباشد...
user_image
کیانوش پدرود
۱۴۰۰/۰۱/۱۳ - ۰۷:۰۰:۰۰
علیرضا جان، «کجا» در اینجا به معنای «که» هست. یعنی ...از من مپرس، زیرا آنرا به صورت اشک از دیده بیرون بردم و خود را درمان نمودم.
user_image
Oveis
۱۴۰۰/۰۵/۰۷ - ۰۰:۴۵:۰۴
درود بر شما بیت سوم ، دل صد پاره درسته فکر کنم
user_image
نەمام
۱۴۰۲/۰۵/۱۴ - ۰۹:۰۰:۵۳
ز سر بگذشت آب دیده اش از سرگذشت من به هر کس شرح آب دیده گریان خود کردم         آشنایی نه غریب است که دلسوز من است چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت حافظ
user_image
سُنباد
۱۴۰۳/۰۶/۲۶ - ۰۸:۱۲:۴۶
کجا بردم؟ ز راه دیده در دامان خود کردم دل سد پاره ام را به وسیله ی اشک به دامن خود ریختم