وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۱۱

۱

من که چون شمع از تف دل جانگدازی می‌کنم

گر سرم برداری از تن سرفرازی می‌کنم

۲

با چنین تندی و بی باکی که آن عاشق کشست

آه اگر داند که با او عشقبازی می‌کنم

۳

می‌کشد آنم که خنجر می‌زند وانگه به ناز

باز می پرسد که چون عاشق نوازی می‌کنم

۴

ای عزیزان بار خواهم بست یار من کجاست

حاضرش سازید تا من کار سازی می‌کنم

۵

همچو وحشی نیم بسمل در میان خاک و خون

می‌تپم و آن شوخ پندارد که بازی می‌کنم

تصاویر و صوت

دیوان کامل وحشی بافقی به کوشش م. درویش با مقدمهٔ سعید نفیسی - وحشی بافقی - تصویر ۱۵۵

نظرات