
وحشی بافقی
شمارهٔ ۳۱۶
۱
ما اجنبی ز قاعدهٔ کار عالمیم
بیهوده گرد کوچه و بازار عالمیم
۲
دیوانه طینتیم زر و سنگ ما یکیست
اینیم اگر عزیز و گر خوار عالمیم
۳
با مرکز و محیط نداریم هیچ کار
هست اینقدر که در خم پرگار عالمیم
۴
ما مردمان خانه بدوشیم و خش نشین
نی زان گروه خانه نگهدار عالمیم
۵
حک کردنی چو نقطهٔ سهویم بر ورق
ما خال عیب صفحه رخسار عالمیم
۶
با سینه برهنه به شیران نهیم رو
انصاف نیست ورنه جگردار عالمیم
۷
وحشی رسوم راحت و آزار با هم است
زین عادت بد است که آزار عالمیم
نظرات
محمد
Mohammad