وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۲۲

۱

به دل دیرین بنایی بود کندم

به جای او ز نو طرحی فکندم

۲

خریدارانه چشمی دید سویم

نگفت اما هنوز از چون و چندم

۳

قبولی زان نگه می‌یابم ای بخت

بسوزان بهر چشم بد سپندم

۴

نگهبانت به سوی فتنه و ناز

فریبم می‌دهند و می‌برندم

۵

ره پر تیغ و تیر غمزه پیش است

خداوندا نگه دار از گزندم

۶

برو وحشی تو صید زلف او باش

که من جای دگر سر در کمندم

تصاویر و صوت

نظرات