وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۳۰

۱

مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن

پی آرایش بزم حریفان گل به دامن کن

۲

تو شمع مجلس افروزی ، من سرگشته پروانه

مرا آتش به جان زن دیگران را خانه روشن کن

۳

مکن نادیده وز من تند چون بیگانگان مگذر

مرا شاید که جایی دیده باشی چشم بر من کن

۴

چو کار من نخواهد شد به کام دوستان از تو

هلاکم ساز باری فارغم از طعن دشمن کن

۵

ببین وحشی که چون سویت به زهر چشم می‌بیند

ترا زان پیش کز مجلس براند عزم رفتن کن

تصاویر و صوت

نظرات