
وحشی بافقی
شمارهٔ ۳۳۶
۱
آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان
طوق در گردن همان زنجیر در پا همچنان
۲
رفته بودم ز آتش امید در دل شعلهها
آمدم دل گرم از سوز تمنا همچنان
۳
یار خسرو گشت شیرین و برید از کوهکن
کوهکن ره میبرد در کوه خارا همچنان
۴
پیش لیلی کیست تاگوید ز استیلای عشق
بازگشت از کعبه مجنون رند و رسوا همچنان
۵
رو به شهر و ملک خویش آورد هر آوارهای
وحشی بی خان و مان در کوه و صحرا همچنان
نظرات
علی