وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۳۸

۱

نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان

آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان

۲

تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار

ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران

۳

غنچه کی خندد به روی بلبل شب زنده‌دار

گر نیندازد نسیم صبح خود را در میان

۴

بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا

مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان

۵

غنچه با مرغ سحر خوان سرگران گردیده بود

از کناری باد صبح انداخت خود را در میان

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش پرویز بابائی - وحشی بافقی - تصویر ۱۳۴
دیوان کامل شمس الدین محمد وحشی بافقی به کوشش ایرج افشار - وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی, وحشی بافقی - تصویر ۱۵۴

نظرات