
وحشی بافقی
شمارهٔ ۳۶۳
۱
گرفته رنگ ز خون دلم چو لاله پیاله
ز بسکه بی تو خورم خون دل پیاله پیاله
۲
خوش است بزمگه یار و نالهٔ نی مطرب
ز دست یار کشیدن میان لاله پیاله
۳
صفای خاطر رندان ز چله خانه نیابی
به دیر رو که پر است از می دو ساله پیاله
۴
بود علامت باران اشک خرمی ما
شبی که بادهٔ روشن مه است و هاله پیاله
۵
اگر به چشم تو دعوی نکرد از سر مستی
چه شد که بر سر نرگس شکست ژاله پیاله
۶
منه ز دست چو نرگس پیاله خاصه در این دم
که لاله میدهد و میخورد غزاله پیاله
۷
چگونه توبه کند وحشی از پیاله کشیدن
که کردهاند به او در ازل حواله پیاله
تصاویر و صوت

نظرات