وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۶۸

۱

ناوکت بر سینهٔ این ناتوان آمد همه

آفرین بادا که تیرت بر نشان آمد همه

۲

شد نشان تیر بیداد تو جسم لاغرم

سد خدنگ انداختی، بر استخوان آمد همه

۳

جان و دل کردم نشان پیش خدنگ غمزه‌ات

جست تیرت از دل زار و به جان آمد همه

۴

جان من گویا نشان تیر بیداد تو بود

زانکه بر جان من بی‌خانمان آمد همه

۵

بر تن خم گشته وحشی زخمها خوردم از او

تیر پرکش کرده زان ابرو کمان آمد همه

تصاویر و صوت

نظرات