وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۷۱

۱

قلب سپه ماست به یک حمله شکسته

با غمزه بگو تا نزند تیغ دو دسته

۲

پیکان ز جگر جسته و زخمی شده جان هم

وین طرفه که تیرت ز کمانخانه نجسته

۳

امید من از طایر وصل تو بریده‌ست

نتوان پر او بست به این تار گسسته

۴

از دور من و دست و دعایی اگرم تو

بر خوان ثنائی در دریوزه نبسته

۵

نگذاشت کسادی که غباری بنشانیم

زین جنس محبت که بر او گرد نشسته

۶

هرگز نرهد آنکه تواش بند نهادی

میرد به قفس مرغ پر و بال شکسته

۷

وحشی نتوان خرمن امید نهادن

زین تخم تمنا که تو کشتی و نرسته

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش حسین نخعی - وحشی بافقی - تصویر ۲۸۲

نظرات