وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۸۱

۱

چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی

نه اگر برای لطفی به بهانهٔ عتابی

۲

ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر

چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی

۳

چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری

چو به غیر همعنان شد چو بلا گران رکابی

۴

همه خرقهٔ صلاحم شده خارخار و گل گل

ز میی که داغ آن می نرود به هیچ بابی

۵

بگذار درس دانش که نهایتی ندارد

ز کتاب عشق وحشی بنویس یک دو بابی

تصاویر و صوت

دیوان وحشی بافقی به کوشش پرویز بابائی - وحشی بافقی - تصویر ۱۴۸

نظرات

user_image
محمود قاهری
۱۳۹۰/۱۱/۲۶ - ۱۱:۱۵:۳۱
این از شعر های نوستالژیک دوران نوجوانی من است که قصه اش اینجا نیست ولی مصرع اول آشکارا سکته دارد و پیشنهاد من اینست:چه شود اگر نوازی به عنایتم خطایی......
user_image
تک بیت
۱۳۹۹/۱۱/۱۸ - ۱۲:۱۰:۲۲
شعر هیچ ایرادی نداره خواهش میکنم بخاطر یه اسم در کردن دست به شعر بزرگان نبرید