
وحشی بافقی
شمارهٔ ۳۸۵
۱
چه دیدی ای که هرگز بد نبینی
که سوی مبتلای خود نبینی
۲
عفا ک اله مرا کشتی و رفتی
نکو رفتی الاهی بد نبینی
۳
مجو پایان دریای محبت
که گردی غرق و آنرا حد نبینی
۴
ز مقصودم بر آوردی رقیبا
الاهی ره سوی مقصد نبینی
۵
چه طور بد ز من دیدی که سویم
به آن طوری که میباید نبینی
۶
منم وحشی همین مردود بزمش
به پیشش دیگران را بد نبینی
نظرات