وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۹۱

۱

کردم از سجدهٔ راه تو جبین آرایی

سر اقبال من و پیشهٔ گردن سایی

۲

باز چون آمده از سجده سرش سوده به چرخ

هر که بر خاک درت کرده جبین فرسایی

۳

آن قدر آرزوی سجدهٔ رویت که مراست

در همه روی زمینش نبود گنجایی

۴

دیرتر دولت پابوس تو دریافته‌ام

ز آنکه می‌کرده‌ام از دیده زمین پیمایی

۵

شکرلله که رسیدم به تماشا گه وصل

کردم از خاک درت تقویت بینایی

۶

بردر خویش بگو حرمت چشمم دارند

که به جاروب کشی آمده و سقایی

۷

خواهم از لطف تو باشد نگهی خاصهٔ من

نگهی نی چو نگاه دگران هر جایی

۸

طول منشور بقای ابدی را چکنم

خم ابروی تواش گر نکند طغرایی

۹

وحشیم طوطیم اندر پس آیینهٔ بخت

دایم از شکر عطای تو به شکرخایی

تصاویر و صوت

نظرات