وحشی بافقی

وحشی بافقی

شمارهٔ ۳۹۶

۱

ای آنکه عرض حال من زار کرده‌ای

با او کدام درد من اظهار کرده‌ای

۲

آزاد کن ز راه کرم گر نمی‌کشی

ما را چه بی‌گناه گرفتار کرده‌ای

۳

تا من خجل شوم که بد غیر گفته‌ام

دایم سخن ز نیکی اغیار کرده‌ای

۴

تا جان دهم ز شوق چو این مژده بشنوم

آهنگ پرسش من بیمار کرده‌ای

۵

وحشی به کار غیر اگر شهره‌ای چه شد

نقد حیات صرف در این کار کرده‌ای

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۷/۰۷/۱۶ - ۱۸:۲۷:۱۰
وحشی دل آدمو آتش میزنه .. مردم با خواندن این غزل .. 20 سال است در انتظار عشقی نشستم که وحشی به خوبی توصیفش میکنه .. نه پای رفتن دارم و نه دل ماندن .. فقط می سوزم و می سازم .. تازه با اشعار وحشی روبه رو شدم .. 20 سال انتظار کشیدن برای معشوقی که سلام کردنش آرزوی تو باشه دردی است که از زبان وحشی فقط به خوبی تصویر میشه ..ای داد ای بیداد .. امان از دل.
user_image
خ.ح
۱۴۰۰/۱۱/۱۲ - ۰۸:۲۰:۴۶
بله عشق وحشی بافقی سوزنده است و صبر شما جمیل و چی باید گفت از عشق